جعل حدیث
جَعْل حدیث یا وَضْع حدیث ساختن حدیث و نسبت دادن آن به پیامبر اسلام(ص) یا امامان معصوم است. جعل حدیث گاه بهصورت ساختن حدیثی انجام میشده و گاه با افزودن عبارتی به حدیث یا تغییر عبارات آن صورت میگرفته است. پیشینه آغاز جعل حدیث را به دوران حیات پیامبر اسلام و گسترش آن را به دوره حکومت معاویة بن ابوسفیان برمیگردانند.
کمرنگ کردن فضائل امام علی(ع)، مشروعیتبخشی به سلطنت معاویه و تعصبورزی نسبت به فرقهها از جمله اهداف و انگیزههای جعل حدیث بوده است. جعل حدیث پیامدهایی داشته است که محرومیت از اهل بیت(ع)، نفی برخی از احادیث صحیح و سختشدن دستیابی به احادیث صحیح را از آن جمله میدانند.
از نظر عالمان شیعه، ابوهریره، کعبالاحبار، اُبَیّ بن کَعب و اِبن اَبیالعَوجاء از جمله روایان احادیث ساختگی هستند.
درباره جعل حدیث کتابهایی نوشته شده است که کتاب الموضوعات ابنجوزی (درگذشت ۵۹۷ق) از نخستین آنها است. اَلْاَخْبارُ الدَّخیلَة نوشته شیخ محمدتقی شوشتری (درگذشت ۱۳۷۴ش)، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، از سید هاشم معروف الحسنی و یکصد و پنجاه صحابه ساختگی اثر سید مرتضی عسکری (۱۲۹۳-۱۳۸۶ش) از دیگر آثار در این زمینه است.
مفهومشناسی
- همچنین ببینید: حدیث موضوع
جعل حدیث، به ساختن حدیث گفته میشود. در منابع از جعل حدیث با عنوان «وَضع حدیث» و از حدیث جعلی با عنوان «حدیث موضوع» یاد میشود. حدیث موضوع حدیثی است که از روی عمد یا خطا ساخته شده و به پیامبر(ص) یا امام معصوم نسبت داده میشود. اعتراف سازنده حدیث به جعلیبودن آن، وجود قرینه بر ساختگی بودن حدیث، مخالفت محتوای حدیث با عقل، قرآن یا ضروری مذهب از نشانههای حدیث موضوع شمرده شده است.
شیوهها
جعل حدیث به شیوههای مختلفی انجام میشده است: گاه حدیثی بهطور کامل جعل میشد و به پیامبر و امامان نسبت داده میشد؛ گاه الفاظی به حدیث افزوده میشد؛ و گاهی هم الفاظ حدیث را تغییر میدادند.
میگویند جعل حدیث بهطور کامل بیشتر در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، پزشکی، فضایل و ادعیه، روی میداده است. نمونه افزودن عبارت به حدیث، افزوده منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی به حدیثی از پیامبر(ص) درباره امام زمان(ع) است. در این حدیث آمده بود که خداوند مردی از اهلبیتم را برمیانگیزد که نامش نام من است؛ اما منصور برای اینکه پسرش محمد را مصداق حدیث معرفی کند، عبارت «و نام پدرش، نام پدر من است» را به آن افزود؛ زیرا نام منصور مانند نام پدر پیامبر(ص)، عبدالله بود.
نمونه تغییر الفاظ هم روایتی است از پیامبر(ص) که برخی در مدح معاویه نقل کردهاند. در این حدیث آمده است: هرگاه مشاهده کردید معاویه بر منبرم سخن میگوید، او را پذیرا شوید؛ زیرا وی درستکار و معتمد است. گفتهاند این حدیث در واقع در ذم معاویه بوده و در آن عبارت «فاقْتُلُوه» (او را بکشید) به «فاقبَلِوه» (او را پذیرا شوید)، تبدیل شده است.
سرقت احادیث (نقل روایتی که به نام راوی دیگری است، به نام خود یا فرد دیگر)، دسّ (دستکاری) در کتب محدثان و نشر نسخههای دروغین، را از دیگر شیوههای جعل حدیث دانستهاند.
تاریخچه
برخی از محققان بر این باورند که پیشینه جعل حدیث به دوران حیات پیامبر اکرم برمیگردد. اینان حدیثی از پیامبر را که در آن جایگاه کسانی که چیزی را بهدروغ به پیامبر نسبت دهند، دوزخ بیان شده است، بر این مسئله شاهد میگیرند. نمونههایی هم از دروغبستن به پیامبر در دوران حیاتش گزارش شده است. بر پایه روایتی، امام علی(ع) به جعل حدیث در دوره پیامبر اشاره کرده است.
البته بهگفته هاشم معروف حسنی، برخی از محققان اهلسنت بر این باورند که جعل حدیث در دوره خلفای نخستین روی نداده و پس از شهادت امام علی(ع) آغاز شده است. در این دوره احزاب و فرقههایی ظهور کردند که برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد میکردند و اگر مستندی در قرآن یا روایات نمییافتند، به جعل یا تحریف حدیث میپرداختند.
میگویند جعل حدیث در دوران معاویة بن ابیسفیان گسترش یافت. بهگفته ابنابیالحدید معتزلی شارح نهجالبلاغه در قرن هفتم، معاویه از راویانی که در فضیلت عثمان و دیگر صحابه و عیبجویی از امام علی(ع) حدیث جعل میکردند، حمایت میکرد. همچنین بِکریه که معتقد بودند ابوبکر بن ابیقحافه با نص جانشین پیامبر(ص) شده، در مقابل فضایل امام علی(ع)، برای ابوبکر حدیث جعل میکردند.
پیشینه مبارزه با جعل
بهگفته احمد پاکتچی، در اواخر قرن پنجم آثاری درباره احادیث ساختگی و وضع حدیث نوشته شد؛ هرچند استفاده از اتهام صریح جعل حدیث در ارزیابیهای رجالی شیعه به اوایل قرن چهارم قمری باز میگردد و نمونههای آن در اظهارنظرهای ابنعقده و ابنولید و در قرن پنجم نزد ابنغضائری دیده میشود. همچنین بهگفته وی در حوزه حدیثِ اهلسنت، نخستین بار رجالیان مکتب بغداد، از نسبت جعل حدیث در ارزیابیهای خود بهره گرفتند.
انگیزهها و علل جعل حدیث
جعل حدیث با انگیزههای مختلفی انجام میشده است که برخی بهشرح زیر است:
- کمرنگکردن فضایل امام علی(ع): گفتهاند بیشترین کسی که علیه او حدیث جعل شد، امام علی(ع) بود. ابنابیالحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه از ابوجعفر اِسکافی متکلم معتزلیِ قرن سوم قمری نقل کرده که معاویه گروهی از صحابه و تابعین را مأمور کرده بود که احادیثی در نکوهش امام علی(ع) جعل کنند. بهگفته او معاویه در نامهای از کارگزارانش خواست از مردم بخواهند كه روایاتی در فضیلت صحابه و خلفای سهگانه جعل كنند تا اینکه در فضيلت حضرت علی(ع) حديثى نباشد، مگر اينكه روايتى همانند آن در فضل خلفاى نخستين و صحابه بياورند يا ضد و مخالف آن را نقل كنند.
- مشروعیتبخشی به حاکمان و خلفا: بهگفته هاشم معروف حسنی محقق لبنانیِ قرن چهاردهم قمری، حکومتهای بنیامیه و بنیعباس برای مشروعیتبخشی به حکومت خود احادیثی در فضیلت بزرگانشان یا انتساب خلافتشان به پیامبر(ص) جعل میکردند. یکی از احادیث جعلی بنیعباس که به پیامبر(ص) نسبت میدادند، این بود که «خلافت در فرزندان عمویم [عباس] قرار میگیرد.»
- تعصبورزی نسبت به فرقه خود و کنار زدن فرق دیگر: طرفدارن هر حزب یا فرقهای، برای تثبیت فرقه خود به قرآن و سنت استناد میکردند و اگر مستندی یافت نمیشد حدیث جعل میکردند.
از بین بردن دین و اختلاف میان مسلمانان از سوی غیرمسلمانان و نیز نزدیکشدن به پادشاهان و فضیلتسازی برای افراد از دیگر انگیزههای جعل حدیث بوده است. گاهی نیز با انگیزههای دینی مانند اصلاح جامعه، توجهدادن مردم به قرآن و کسب پاداش الهی حدیث جعل شده است. همچنین اختلاف در جانشینی پیامبر و فرقهگرایی از علل جعل حدیث دانسته شدهاند.
آثار و پیامدها
برخی از پیامدهای جعل حدیث عبارتاند از:
- سختشدن دستیابی به احادیث صحیح: جعل حدیث سبب شد تفکیک احادیث صحیح از احادیث جعلی دشوار شود.
- نفی برخی از احادیث صحیح: برخی از احادیث صحیح بهبهانه جعلزدایی کنار گذاشته شده است. بهعنوان نمونه ابنقَیِّم جوزیه (درگذشت ۷۵۱ق) عالم اهلسنت و شاگرد ابنتیمیه، امامت علی(ع) در غدیر خم را جعلی دانسته است؛ با آنکه بهگفته علامه امینی حدیث غدیر در منابع شیعه و سنی بهصورت متواتر نقل شده است. همچنین ابنجوزی (درگذشت ۵۹۷ق) عالم اهل سنت، در کتاب الموضوعات، برخی از احادیث فضایل امام علی(ع) بهعنوان حدیثی جعلی آورده است.
- محرومیت مردم از اهلبیت؛ روایاتی به امامان نسبت میدادند که موجب تنفر از آنان میشد. غالباً این روایات را فرقههای شیعی مانند زیدیه، فطحیه و غالیان جعل میکردند.
- تدوین کتابهای رجالی: جعل حدیث سبب شد کتابهایی در خصوص راویان، اقسام حدیث و احادیث ساختگی نوشته شود. و یکی از ادله نیاز به علم رجال را شناخت واضعان حدیث و روایات آنان شمردهاند.
جعلکنندگان حدیث
علامه امینی در الغدیر حدود ۷۰۰ تن از جعل کنندگان را به همراه برخی از احادیث ساختگیشان معرفی کرده است. به برخی از آنها بیش از ۱۰۰ هزار حدیث نسبت دادهاند. این بخش از الغدیر با عنوان «الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة» بهصورت مستقل چاپ شده است.
برخی از کسانی که حدیث جعل میکردند به این شرح هستند:
- ابوهریره: در کتب حدیثی بیش از ۵۳۷۴ حدیث از طریق وی نقل شده است؛ حال آنکه او تنها حدود سه سال با پیامبر بود. از این رو برخی از صحابه همچون علی(ع)، عمر، عثمان و بهویژه عایشه به کثرت روایاتش از پیامبر اعتراض داشتند. عایشه میگفت او روایاتی از پیامبر نقل میکند که من نشنیدهام.
- کعب الاَحبار: بهگفته سید مرتضی عسکری بیشتر اخبار یهود، مدح و ثنای اهلکتاب و تمجید بسیار از بیتالمقدس توسط وی وارد منابع اسلامی شده است.
- اُبَیّ بن کعب: روایاتی از او در فضایل سورههای قرآن نقل شده است که خودش به جعلیبودن آنها اعتراف کرده است.
- نوح بن ابیمریم مَرْوْزی: او هم درباره فضایل سور احادیثی جعل کرده و رویگردانی مردم از قرآن و توجه به فقه ابوحنیفه و مغازی ابناسحاق را از دلایل این کار ذکر کرده است.
- ابن ابیالعَوجاء: گفتهاند او چهار هزار حدیث جعل کرده است.
کتابشناسی
درباره جعل حدیث آثاری نوشته شده است که بیشترشان به جمعآوری احادیث جعلی و معرفی جعلکنندگان اختصاص دارد. کتاب الموضوعات ابنجوزی (درگذشت ۵۹۷ق)، الئالی المصنوعة فی الاحادیث الموضوعه اثر جلال الدین سیوطی (درگذشت ۹۱۱ق)، اَلْاَخْبارُ الدَّخیلَة شیخ محمدتقی شوشتری (درگذشت ۱۳۷۴ش)، الموضوعات فی الآثار و الأخبار سید هاشم معروف الحسنی و یکصد و پنجاه صحابه ساختگی سید مرتضی عسکری (۱۲۹۳-۱۳۸۶ش) از جمله این آثار است.
همچنین آثاری هم پدیده جعل حدیث را بررسی کردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- الوضع فی الحدیث، نوشته عمر بن حسن فلاته بهزبان عربی است که در سال ۱۴۰۱ق برابر با ۱۳۶۰ش توسط مکتبةالغزالی در دمشق چاپ شده است.
- درسنامه وضع حدیث، بهزبان فارسی، اثر ناصر رفیعی محمدی است. در این کتاب مفهوم وضع حدیث (جعل حدیث) و تاریخچه آن و نیز علل و انگیزهها، شیوهها و پیامدهای جعل حدیث بیان شده است. در پایان آن هم کتابهای مرتبط با وضع حدیث معرفی شده است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، رجال، ۱۴۰۲ق، ص۲۵۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البدایة فی علم الدرایة، بیتا، ج۱، ص۱۵۵.
- ↑ مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بیتا، ج۱، ص۱۵۵
- ↑ مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ مدیرشانهچی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۲-۱۶۶.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۱، ص۸۲.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۵؛ شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۲۹.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۶؛ شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۳۰-۲۳۱.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۷-۱۷۲.
- ↑ نگاه کنید به بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۳.
- ↑ احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۴۴-۴۵.
- ↑ صدوق، الاعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۱۸.
- ↑ معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۶۰.
- ↑ نگاه کنید به ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۵.
- ↑ نگاه کنید به: ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، رجال، ۱۴۰۲ق، ص۲۱۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۳۳۸؛ علامه حلی، رجال، ۱۴۰۲ق، ص۲۵۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، رجال، ۱۴۰ق، ص۲۱۴.
- ↑ پاکتچی، «حدیث»، ص۲۶۰.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۵۵-۵۶.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۶۳.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۵.
- ↑ معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۱۳۸-۱۴۱.
- ↑ معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۱۴۱.
- ↑ معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۸.
- ↑ هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۶.
- ↑ نگاه کنید به ابنحجر، لسانالمیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۳.
- ↑ هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۶.
- ↑ شهید ثانی، الرعایه، ۱۳۶۷ق، ص۱۵۷.
- ↑ هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۷.
- ↑ احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۳.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۲۷۰.
- ↑ ابن قیم، المنار المنیف، ۱۳۹۰ق، ص۵۷.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹.
- ↑ ابنجوزی، الموضوعات، ج۱، ص۳۳۸ به بعد.
- ↑ معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۱۴۸-۱۵۱.
- ↑ نگاه کنید به: پاکتچی، «حدیث»، ص۲۶۰.
- ↑ سبحانی، کلیات فی علم الرجال، مؤسسة النشر الاسلامی، ص۲۵-۲۶.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۸۷ش، ص۳۰۵.
- ↑
- ↑ ابن حزم، جوامع السیرة و خمس رسائل اخری، ۱۹۰۰م، ص۲۷۵.
- ↑ ابنقتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ۱۴۰۶ق، ص۴۱.
- ↑ عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۸۴.
- ↑ نگاه کنید به قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۷۹.
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۷۸-۷۹.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۴، ص۹۶.
- ↑
- ↑ نگاه کنید به رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۷-۱۱.
- ↑ رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۲۸۱-۲۹۴.
منابع
- ابنحزم، علی بن احمد، جوامع السیرة و خمس رسائل اخری لابن حزم، تحقیق احسان عباس، مصر، دارالمعارف، ۱۹۰۰م.
- ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، تأویل مختلف الحدیث، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهجالبلاغة، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، الموضوعات، تحقیق عبدالرحمان محمد بن عثمان، مدینه، محمد عبدالمحسن صاحب المکتبة السلفیه بالمدینه المنوره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، تحقیق دائرة المعرف هند، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۱م.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
- ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر، المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، تحقیق عبدالفتاح ابوغده، مکتبة المبطوعات الاسلامیه، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
- احمد امین، فجر الاسلام یبحث عن الحیاة العقلیة فی صدر الإسلام إلى آخر الدولة الأمویة، قاهره، مؤسسة هنداوی للتعلیم والثقافة، ۲۰۱۲ق.
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیحالبخاری، تحقیق محمدزهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، تحقیق عبد العزیز الدوری، بیروت، جمعیة المستشرقین الالمانیه،۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
- پاکتچی، احمد، «حدیث» در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، تهران، ۱۳۹۱ش.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد او مدینة السلام، تحقیق عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، بیتا.
- رفیعی محمدی، ناصر، درسنامه وضع حدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
- شوشتری، محمدتقی، الاخبار الدخیله، تعلیق علیاکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۱۵ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، شرح البدایة فی علم الدرایة، بینا، بیتا.
- صدوق، محمد بن علی، اعتقادات الامامیه، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۴ق.
- عسکری، سیدمرتضی، نقش ائمه در احیای دین، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، ۱۳۸۲ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح محمدصادق بحرالعلوم، قم، الشریف الرضی، ۱۴۰۲ق.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۶۴ق.
- ، کتابخانه مدرسه فقاهت، مشاهده: ۱۶ آذر ۱۳۹۸.
- ، کتابخانه دانشگاه امام صادق، مشاهده: ۱۳ آذر ۱۳۹۸ش.
- مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، قم، دلیل ما، ۱۳۸۵ش.
- مدیرشانهچی، کاظم، علم الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، قم، دارالثقلین، ۱۳۷۸ش.
- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، ۱۳۷۹ش.
- معروف الحسنی، هاشم، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۷ق.
- نجاشی، احمد بن علی، رجالالنجاشی، تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ش.
- هاشمی خویی، میرزاحبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهجالبلاغه، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۴۰۰ق.
پیوند به بیرون